امیرسام پسرگل مامان و بابا

این کیک تولد یک سالگی امیرسام که بعد فوت کردن شمع ها به این روز افتاد و همه چیز ریخته روش،موقع تقسیم کیک مجبور شدیم همه روشو پاک کنیم واين هم خواب آخر شب ..................البته هنوز مهمان ها دارن شادي مي كنن غافل از ني ني ما كه لالا كرده........................... ببخشید دیر عکسای تولدت رو گذاشتم چون وقتی از عکاس عکس ها رو گرفتم سریع چسبوندیم تو آلبوم آن موقع وبلاگ نداشتی بعد هم نمی شد اسکن کنم تا امروز که فرصت پیش آمد و تونستم. البته فقط عکس هایی که می شد رو گذاشتم و بقیه رو شرمنده......................... امیرسام قبل  این که مهمانو بیان حسابی با اسکوتر ...

...

اولين بار تونستم تو اتاق عمل ببينمت چون بي حسي بودم ولي آنجا نمي شد ازت عكس بگيرم ولي من از نوزاديت و روزهاي اول به دنيا آمدنت اين  عكس رو دوست دارم و هميشه عاشقانه نگاهش مي كنم البته زياد كيفيتش بالا نيست با گوشي مبايل گرفتم ................اينجا مثل خود فرشته هايي   ...

آخه بچه جون چرا انجا بازی می کنی بیا پایین؟ این چرخ رو چند روز پیش خودش سوار شد از مغازه امد بیرون مجبور شدیم بخریم....................زیاد قشنگ نیست و عمو زمان جون پارسال برای تولدش خوشگلش رو خریده ولی خوب مجبور شدیم دیگه..........یه امیرسام که بیشتر نداریم؟ ولی فقط برعکس سوارش میشه و با دسته آن بازی میکنه..................!!!؟ پسرم از بازی با پازل فقط اینو بلده که همه رو جمع کنه تو بغلش و تو خونه راه بره هر وقت افتادن دوباره جمع کنه..............مامانی خسته میشیا.... اینم تنها عروسک پسرم البته حوله آشپزخونس ولی امیرسام عرروسکش رو تو حوله می پیچه و نی نی بازی می کنه.........قشنگ تکونش میده ........بهش می می میده ب...

آنچه هستی هدیه خداوند به توست و آنچه خواهی شد هدیه تو به خداونداست   پس بکوش تا بی نظیر باشی ...

آخرین عکسی که بابایی از مامانی وقتی امیرسام تو شکم مامانی بود و تازه داشتن می بردن اتاق عمل با گوشی مبایل ازمون گرفته................. ...

پسر گلم با دستای خوشگل و کوچولویش و با کمک مربای مهدش این کاردستی رو به مناسبت شروع مهر ماه و جشن مهرگان درست کرده .....................انشا ءاله مدرسه رفتن خودت گل پسری ..........بووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسس   راستی دیروز که اول مهر بود به همین مناسبت یکی از هم مهدی های امیرسام دست کوچولوشو گاز گرفته و جایش هنوز مونده ...........مربیاش داشتن نتوضیح میدادن و معذرت خواهیییییییییییییی مامانی هم بعد از صحبت آمد خونه .................اما............ کیف امیرسام جا موند  مهد کودک و قرار شد از طرف مهد با آژانس بفرستن .........دوباره قرار شد بمونه همونجا تا فــــــــــــــــــــــــــــــــردا(ا...

من که وقتی خوندم خیلی خجالت کشیدم ...........به خاطر همه ناشکریام.............خدایا من چرا بعضی وقتا دیونه میشم؟! خدایا شکر به خاطر هر چیز ی  که بهمون دادی و هرچیز ی که  ندادی، که حتما حکمتی توش بوده؟.................... مخصوصا همسر و پسر گلم ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو سلامتی. همین که هر روز صبح که بیدار می شم آن ها رو می بینم شکر...........   قیمت یک روز زندگی چقدره ؟!   راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟ تموم روز رو کار می کنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم! شما رو به خدا تا حالا از خودتون پرس...